معنی آسان کردن - جستجوی لغت در جدول جو
آسان کردن
سهل کردن تسهیل
ادامه...
سهل کردن تسهیل
تصویر آسان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
آسان کردن
اجعل الأمر سهلًا
ادامه...
اِجْعَلِ الْأَمْرَ سَهْلًا
تصویر آسان کردن
دیکشنری فارسی به عربی
آسان کردن
Ease
ادامه...
Ease
تصویر آسان کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
آسان کردن
faciliter
ادامه...
faciliter
تصویر آسان کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
آسان کردن
mempermudah
ادامه...
mempermudah
تصویر آسان کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
آسان کردن
облегчать
ادامه...
облегчать
تصویر آسان کردن
دیکشنری فارسی به روسی
آسان کردن
erleichtern
ادامه...
erleichtern
تصویر آسان کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
آسان کردن
полегшувати
ادامه...
полегшувати
تصویر آسان کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
آسان کردن
ułatwiać
ادامه...
ułatwiać
تصویر آسان کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
آسان کردن
使容易
ادامه...
使容易
تصویر آسان کردن
دیکشنری فارسی به چینی
آسان کردن
facilitar
ادامه...
facilitar
تصویر آسان کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
آسان کردن
facilitare
ادامه...
facilitare
تصویر آسان کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
آسان کردن
facilitar
ادامه...
facilitar
تصویر آسان کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
آسان کردن
vergemakkelijken
ادامه...
vergemakkelijken
تصویر آسان کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
آسان کردن
आसान करना
ادامه...
आसान करना
تصویر آسان کردن
دیکشنری فارسی به هندی
آسان کردن
ทำให้สะดวก
ادامه...
ทำให้สะดวก
تصویر آسان کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
آسان کردن
آسان بنانا
ادامه...
آسان بنانا
تصویر آسان کردن
دیکشنری فارسی به اردو
آسان کردن
সহজ করা
ادامه...
সহজ করা
تصویر آسان کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
آسان کردن
kufanya iwe rahisi
ادامه...
kufanya iwe rahisi
تصویر آسان کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
آسان کردن
kolaylaştırmak
ادامه...
kolaylaştırmak
تصویر آسان کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
آسان کردن
容易にする
ادامه...
容易にする
تصویر آسان کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
آسان کردن
להקל
ادامه...
להקל
تصویر آسان کردن
دیکشنری فارسی به عبری
آسان کردن
쉽게 하다
ادامه...
쉽게 하다
تصویر آسان کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر آغاز کردن
آغاز کردن
ابتداء، بنیاد کردن
ادامه...
ابتداء، بنیاد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر آگاه کردن
آگاه کردن
مطلع کردن با خبر کردن خبردار کردن
ادامه...
مطلع کردن با خبر کردن خبردار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر آوار کردن
آوار کردن
در بدر کردن، خراب کردن ویران ساختن، غارت کردن چپاول کردن
ادامه...
در بدر کردن، خراب کردن ویران ساختن، غارت کردن چپاول کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر آباد کردن
آباد کردن
عمارت، عمران
ادامه...
عمارت، عمران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر آبستن کردن
آبستن کردن
حامله کردن باردار کردن القاح
ادامه...
حامله کردن باردار کردن القاح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر احسان کردن
احسان کردن
بخشش کردن دهشیدن افضال کردن بخشش کردن
ادامه...
بخشش کردن دهشیدن افضال کردن بخشش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر حساب کردن
حساب کردن
همارنیدن
ادامه...
همارنیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر گمان کردن
گمان کردن
خیال کردن، حدس زدن
ادامه...
خیال کردن، حدس زدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر نهان کردن
نهان کردن
اخفاء
ادامه...
اخفاء
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر آگاه کردن
آگاه کردن
مطلع کردن
ادامه...
مطلع کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر بیان کردن
بیان کردن
برشمردن، بازگو کردن
ادامه...
برشمردن، بازگو کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر احسان کردن
احسان کردن
نیکی کردن، نیکو داشتن
ادامه...
نیکی کردن، نیکو داشتن
فرهنگ واژه فارسی سره